جازموریانجنوب شرق

جازموریان من معجزه خواستن را می بینی ؟ درد های تو را هنوز کسی ندیده

جازموریان من

جازموریان من

جازِ من می بینی؟!
می بینی معجزه خواستن را؟!
درد‌های خوزستان رو به التیام است و دردهای تو را هنوز کسی ندیده که به بخواهد التیام دهد!
به نخلستان‌های خوزستان آب رسیده ولی نخلستان های تو جانشان از تشنگی به لب رسیده!
لب رودهای خوزستان تر شده ولی لب رودهای تو پُر از تَرک شده!
دوباره گاوهای خوزستان در آب می خوابند و بیچاره گاو های تو تن به خاک می سپارند!
آب در دامان تالاب های خوزستان خوش رقصی می کند و دیدن سراب آب برای تو آرزوست!
لابد می پرسی چرا این چنین شد؟
چون آنها خواستند و ما هنوز نخواسته ایم!
آنها سرنوشت‌شان را به دست گرفته‌اند و خودشان تغییرش می دهند ولی ما نه!
جاز ِ من
می دانم می بینی، امیدوارم ببخشی…
ببخش مرا، ببخش که هنوز به رگ غیرتم برنخورده تا به خاطرت مشت گره کنم و فریاد بزنم، برایت یقه و حنجره پاره کنم، ببخش مرا که هنوز به این درک نرسیده‌ام که کمتر از ناموس نیستی برایم، نباشی، نیستم و بی تو حیات من چیزی جز وَهم نیست!
ببخش که هنوز به این درک نرسیده‌ام که این ظلمی که به تو روا می دارند در واقع ظلمی است که به من و آیندگان و تمام مردم سرزمینم روا می دارند.
جازِ من می بینی؟
آنقدر به ما گفته‌اند مردم نجیب که دیگر حتی برای گرفتن حق‌ خودمان هم شرم می کنیم!
نجابت تا کی؟ تازه اگر اسم این را نجابت بگذاریم!
وقتی که بی رحمانه جانت را می گیرند، جانی که به جانمان وصل است آیا سکوت رواست؟!
جازِمن ببخش مرا که هنوز برایت دندان به دندان نساییده‌ام، ببخش که هزاران جا، بی ربط و بی دلیل عنان از کف داده‌ام و اینجا که پای زندگی هر دویمان در میان است سر به زیر نشسته‌ام و حقمان را از ظالمانی که آب به رویمان بسته اند، گدایی می کنم!
نه! این نه در شان توست و نه در شان من!
راه دیگری باید رفت، فکر دیگری باید کرد،
دست ها را باید به هم بست، دل ها را باید یکی کرد.
به امید آن روز…
بهزاد فلاح نژاد  /   ۱ / شهریور/1400

 

مطالب مرتبط:

مدیر

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد / وجود نازکت آزرده گزند مباد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا