
عکس نوشته های زیبا محلی به همراه ترجمه

یک عمر است که نانت آجر شده است لیلا و کاسه صبرت هم لبریز شده
اگر شادی با دل تو غریب است غم راهش به سمت تو میانبر شده است

از بس جوش زدم و غصه خوردم تب گرفتم اما تو نیامدی – روز و شب را پشت سرهم صپری کردم و نیامدی
من به خاطر تو رفتم کارگری – و پای غیله خوابم رفت و تو نیامدی

زمین و تمام ارث و دارایی که از اجدادم به من رسیده بود را فروختم- به خاطر گرفتن جشن عروسی فروختم
از بس رب و گوجه عروسی گران شده است- نشانی را که وقت نامزدی داشتم را نیز فروختم

غروب است و من برای نامزدم می خوانم – هر دم و در میان شب می خوانم
قرار است ما دونفر در کهنوج – نباتم هی نباتم شاد می خوانم

تو چرا از پیشم رفتی فلانی- به سمت قاتل من رفتی فلانی
خبر دارم دل بسته دشمنم شده ای- حسابی از دلم رفتی فلانی

دلم دل بسته تو است ای شهر کهنوج– هلاک خاک توست و دست به دامن تو
بدوم خاک دامن گیر تو – سرتاسر دنیا همه دلگیر است

عزیزم شال رنگینت تو دل مرا برد – لباس بلوچی گل پلنگیت دل مرا برد
من مجبورم بیام پیشت – به خدا قسم که زیبایی تو دل من را ربود

شکارچی دل من شده ای عزیزم – تو نقل و سخن من در مجالس شده ای عزیزم
خیالم مملو از یاد تو شده است – همیشه همراه من بودی عزیزم

تو که رفتی من هم نابود شدم و به زیر پای تو گور شدم
در محل دیوانه بازی در میاوردم – دیوانه ام و کلا هوشیاریم را از دست داده ام