امیرحسین کودک گمشده منوجانی
امیرحسین کودک گمشده منوجانی که به همراه ۲ دوستش در اطراف روستایی در منوجان گم شده بود، پس از تلاش برای نجات دو کودک دیگر، خود مفقود شد
و با وجود سه روز جستجوی تیمهای امدادی، محلی و سگهای زنده یاب هنوز از سرنوشت امیرحسین خبری نیست.
روستای پاتک روستایی واقع در کوهستان از توابع شهرستان منوجان است، سه کودک هشت تا ۹ ساله اهل
این روستا صبح روز یکشنبه هفته جاری برای تفریح و بازی به کوه میروند
که متاسفانه از مسیر خود دور شده و توان بازگشت به خانه را نداشته و گم میشوند تا اینکه به تاریکی میخورند.
امیر حسین
هوای این شهرستان بسیار گرم و این سه کودک یک روز کامل را در بیابان و کوهها بودند یکی از بچهها دچار ضعفزدگی میشود
که امیرحسین وی را در محلی از بیابان قرار میدهد تا بتواند دوست دیگرش را که صابر نام دارد به آبادی برساند و خود برای کمک به آن دوستش بازگردد.
امیرحسین، صابر را در تاریکی به چراغهای روشن آبادی میرساند و خود برای کمک به دوستش که
دچار ضعفزدگی شده بود باز میگردد که متاسفانه بهخاطر تاریکی هوا مسیر بازگشت به دوستش را گم میکند
که این موجب گم شدن خود امیرحسین میشود.
صابر که چراغهای روشن آبادی را دنبال میکند خود را به روستا میرساند و برای اهالی این روستا موضوع را بازگو میکند
و مردم محلی نیز برای پیدا کردن امیرحسین و دوستش به بیابان میروند
که فقط میتوانند دوست امیرحسین که ضعف کرده بود را پیدا کنند و نشانی از خود امیر حسین پیدا نمیکنند.
مردم تلاشهای خود را آن شب برای پیدا کردن امیرحسین قطع نمیکنند
اما خبری از امیرحسین پیدا نمیشود تا صبح روز دوشنبه که به هلالاحمر خبر میدهند.
احمد طاهری رئیس جمعیت هلالاحمر منوجان اظهار داشت: به محض تماس مردم آن محله تیم هلالاحمر به محل اعزام شد
و با همکاری نیروی بسیج، مردم آن محله و سگهای زندهیاب در پی گشتن به دنبال امیرحسین ۸ ساله پرداختیم.
طاهری افزود: بعد از سه روز گشتن به دنبال امیرحسین متاسفانه هیچ رد یا نشانهای از وی پیدا نشد
و دو دوستش نیز نتوانستهاند کمکی برای پیدا کردن وی به نیروهای امداد بکنند.
وی ادامه داد: امروز روز چهارم از ساعت چهار صبح به دنبال امیرحسین هستیم
که اگر امروز نتوانیم نشانی از آن پیدا کنیم باید کار را به نیروهای امنیتی شهرستان واگذار کنیم تا اقدامات پلیسی انجام شود.
گفتگوی محمد حیدری خبرنگار شهرستان قلعه گنج با پدر امیر حسین کودک گمشده قلعه گنجی
دیده شدن امیر حسین کودک گمشده منوجانی
یلدا، میگه سه روز پیش امیرحسین رو دیدم (روستایی سه راهی منوجان و در حاشیه جاده بندرعباس)، انگار شب جلوی خانه ما خوابیده
، تا منو دیده بدو بدو رفته و انگار از چیزی ترسیده، قضیه همچنان نامعلومه، اما احتمال قوی یک عامل انسانی چه با برنامه ریزی و چه بی برنامه ریزی دخالت داره
گروه تنگاری
متاسفانه آخرین تلاشها هم جواب نداد ازصبح تاالان گشتیم تواین هوای گرم ولی شرمنده مادر دلسوخته امیرحسین شدیم.
اونجوری که باید مردم میومدن وجستجو میکردن استقبال نشدساعت۹ نشده بود که دیگه کسی دیده نمیشد
حتی مردم روستای خودشون هم نبودن انشاالله به حق همین شبهای عزیز بچه تواین کوهها گم نشده باشه
و یه خبر از پیداشدنش جایی دیگه بیاد چون اینجا هیچ جانداری جون سالم بدر نمیبره….
پایان تلاش گروه تنگاری یاحق
امیر حسین زنده است
سرنوشت امیرحسین همچنان در هاله ای از ابهام، ما خوش بین هستیم که #امیرحسین_زنده_است ، فقط نمیدونیم قربانی و یا اسیر نیت شوم کی شده، امیدوارم در چند روز آینده خبرهای خوشی بشنویم…
اما گم شدن امیرحسین یه چیزی رو ثابت کرد که ما شهروندان رودبار زمین چقد خوبیم، پویش مردمی جستجوی امیرحسین نماد اتحاد و غیرت مردم رودبار زمین خواهد بود،
ممنونیم از کسانی در این پویش شرکت کردند و یا اعلام امادگی کردند،برای سلامتی امیرحسین کودک گمشده منوجانی دعا میکنیم
امیرحسین کودک گمشده منوجانی
جا داره یک خسته نباشید بگیم به هلال احمر، تنها ارگانی که از لحظه اعلام گُم شدن امیرحسین تا اخرین لحظه در حال جستجو و انجام وظیفه بوده
و هست، همینجا از دکتر پیوندی ریاست محترم هلال احمر ایران، دکتر محمدی نسب دییر کل محترم هلال احمر ایران که برادرانه در کنار ما بودند،
اقای رستمی رئیس اداره عملیات هلال احمر کرمان، اقای طاهری رئیس محترم هلال احمر منوجان
و سایر روسای هلال احمر شهرهای حومه تشکر میکنم و خدا قوت میگم
معمای گمشدن امیرحسین پیچیدهتر شد
باگذشت بیش از ۲ ماه از ناپدید شدن عجیب پسربچه ۷ ساله در کوه های منوجان کرمان، اظهارات یکی از همبازیهای او روند رسیدگی به این ماجرا را وارد مرحلهای تازه کرد.
همبازی امیرحسین میگوید: مرد آشنایی را دیده که شب حادثه دست امیرحسین را گرفته و او را با خود برده است.
به گزارش همشهری، صبح یکشنبه ۶خرداد امسال، ۲برادر ۹ و ۱۰ساله به نامهای سهراب
و صابر به همراه یکی از بستگانشان به نام امیرحسین ۷ساله از خانهشان
در روستای پاتک خارج شدند تا برای بازی به کوههای اطراف بروند.
بازی آنها این بود که سراغ الاغهای رها شده در کوهها میرفتند و از آنها سواری میگرفتند.
هر ۳پسر خردسال راهی کوههای اطراف شدند اما ساعتها از رفتنشان گذشت و خبری از آنها نشد.
هوا رو به تاریکی میرفت که یکی از بچهها به نام صابر نفسزنان به روستا برگشت و گفت سهراب و امیرحسین گم شدهاند.
صابر توضیح داد: بعد از بازی در کوه قصد داشتیم به خانه برگردیم که سهراب گفت خسته است و نمیتواند راه برود.
او یکجا نشست و دیگر حرکت نکرد.
من و امیرحسین تصمیم گرفتیم به خانه برگردیم و کمک بیاوریم اما حوالی روستا از هم جدا شدیم و امیرحسین گم شد.
با اظهارات پسربچه ۱۰ساله، اهالی روستا به سمت کوههای اطراف رفتند
و ساعتی بعد توانستند سهراب را درحالیکه روی تخته سنگی به خواب رفته بود پیدا کنند، اما هر چه گشتند اثری از امیرحسین نبود.
در ادامه ماجرا به هلالاحمر گزارش شد و تیمهای جستوجو به همراه سگهای زندهیاب راهی کوههای اطراف روستا شدند.
چندین روز جستوجو اما هیچ نتیجهای نداشت و ردی از امیرحسین بهدست نیامد.
تیمهای امدادی تمامی کوهها و حتی روستاهای اطراف را گشتند اما خبری از پسربچه ۷ساله نبود.
درحالیکه ماجرای گم شدن پسربچه مرموز بهنظر میرسید، پلیس هم وارد ماجرا شد.
مأموران سراغ همبازیهای امیرحسین رفتند و از آنها درباره شب حادثه و نحوه گمشدن وی پرسیدند.
در این میان یکی از آنها جملاتی به زبان آورد که روند رسیدگی به پرونده را وارد مرحلهای تازه کرد.
او گفت: آن شب وقتی من و امیرحسین از کوه به خانه برمیگشتیم
و به دوراهی رسیدیم، امیر حسین مسیرش را عوض کرد و از راهی رفت که به خانهشان نزدیکتر بود.
کمی بعد و از دور پسرعمه پدرش را دیدم که او را صدا زد و به طرفش رفت و دست امیرحسین را گرفت و همراه خود برد.
با اظهارات پسربچه، مأموران پلیس سراغ مرد آشنا رفتند و او را دستگیر کردند.
پدر امیرحسین در گفتوگو با همشهری میگوید:مأموران پلیس علاوه بر پسرعمهام، یکی دیگر از اقوامم را هم بازداشت کردهاند.
آنها حدس میزنند که این دو نفر از سرنوشت پسرم خبر دارند.
با این حال آنها در بازجوییها مدعی شدهاند که از پسرم خبر ندارند
و حالا هم هر دوی آنها در اختیار پلیس آگاهی استان قرار گرفتهاند تا در ادامه تحقیقات آنها سرنوشتم پسرم مشخص شود.
او ادامه میدهد: بیشتر از ۲ماه از گمشدن پسرم میگذرد.
در این مدت همه جا را دنبالش گشتهایم و حالا همه امیدمان این است که پسرعمهام امیرحسین را دزدیده
و نزد کسی برده تا از ما انتقام بگیرد و امیدواریم پلیس بتواند این راز را فاش کند و پسرم را دوباره به ما برگرداند./ کهنوجیها